۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۲, دوشنبه

مهدکودک

11/2/90
روز به روز بزرگتر میشه ماشاالله و بیشتر میفهمه
مهدکودک و اصلآ دوست نداره و هر دفعه میره با گریه و زاری البته وقتی میبینم خیلی گریه میکنه میبرمش پیش مادر بزرگش ولی به احتمال زیاد از ماه دیگه نمیذارمش چون بچم اذیت میشه شبا تو خواب بغض میکنه و گریه میکنه همش میچسبه به من فکر میکنه میخوان بزارمش و برم الهی فداش بشم من الان هم زنگ زدم به مامان بزرگش گفتم من دیر میام شما برو دنبالش
ماشااله دیگه خیلی خوب حرف میزنه و بیشتر چیزارو میگه و همه چیزو به آدم میفهمونه