۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

کار جدید

سلام


امروز میخوام از کارای جدیدم که یاد گرفتم براتون بگم دو سه روزی میشه که یاد گرفتم پا میشم ودستامو ول میکنم یه چند ثانیه خودم و کنترل میکنم میخوام وایسم ولی نمیشه یه دفعه میافتم زمین ولی مامانم مواظبم هست که نخورم زمین زودی دستم و میگیره ولی خیلی دوست دارم وایسم دوباره به سرعت پا میشم وای میسم میخوام تمرین کنم که راه برم اگه همینطوری تمرین کنم زود راه میافتم 2-3 روز مامان مریض بود سرما خورده بود و زیاد حوصله نداشت منم خوصلم سر رفته بود و هی قر میزدم که منو ببره گردش هی هم شیطونی میکردم همه خونه رو به هم ریختم مامانم هم حوصله نداشت پا شه جم کنه حسابی بهم خوش گذشت هر کاری دوست داشتم کردم


خلاصه که همش دلم میخواد به همه چیز دست بزنم و همه چیزارو بندازم زمین ببینم چیه حس کنجکاویم زیاد دیکه دست خودم نیست
این عکس که مامان براتون گذاشته من 5/2 ماهمه و با دختر خالم و دوستام پارسا و آروین گرفتم

تو ابن عکس هم 5/5 هستم و در عکس بعدی هم دارم با دختر خالم شیطونی میکنم و لباسش و گرفتم داریم میکشم و بلاخره گریه اش و در آوردم

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

شب بیداری

آقا پسر ما چند شبی میشه که شب و روزش و گم کرده و تازه نصفه شب بیدار میشه و شروع میکنه بازی کردن و جیغ و داد کردن از سر و کول من و باباش بالا میره ،موهای منو اینقدر میکشه که من هم بیدار بشم و باهاش بازی کنم خلاصه شبها نمیذاره ما بخوابیم من و پدرش روزا تو محل کارمون همش چرت میزنیم تازه گی سینه زدن هم یاد گرفته نمیدونم از کجا چون الان هم ایام محرم نیست که بگم از تو تلویزیون یاد گرفته یه سره با مشت میزنه تو سینش و آواز میخونه قربونش برم دلم براش یه ذره شده امروز هم کلاس دف دارم و دیرتر میرم خونه و بغلش می کنم

۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

سلام
امروز مامان آراد میخواد براتون از پسر خوشگل و شیطون بلاش بگه که حسابی شیطون شده و دیگه نمیذاره من و مامان بزرگش به کارامون برسیم فقط باید مواظبش باشیم که کارای خطر ناک نکنه و یا دلش میخواد که باهاش بازی کنیم یا آهنگ بذاریم و آقا برامون برقصه
تازه گی یاد گرفته میره توی اتاق و در اتاق و رو خودش میبنده و میاد پشت در وای میسه و دیگه نمیتونی بری تو اگه درو باز کنی خدای نکرده میفته روی زمین و یا دستش و بکنه توی پریز برق وای قربونش برم وقتی هم باهاش بازی میکنی یه خنده هایی میکنه که آدم دلش میخواد بخورش واقعآ بعضی وقتها دلم میخواد بغلش کنم و بخورمش خدا که چقدر شیرین انشاء الله خداوند همه بچه ها رو برای پدرو مادراشون ببخشه و حفظشون کنه

۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

عکسهای نوزادی

امروز مامانم میخواد چند تا از عکسهای نوزادیم و اینجا بذاره برای یادگاری

عکس در حال خواب

عکس در حال خنده

عکس در حال گریه

عکس با دختر خاله جون عید 88

۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه

دختر خاله


راستی میخواستم دختر خالم و به شما معرفی کنم
یه دختر خاله دارم که 46 روز از خودم بزرگتره اول آذر یک سالش میشه اسمش هم نیکاس من خیلی دوسش دارم ولی اون از من میترسه آخه یواشکی ازش یه گاز گرفتم آخه چه کار کنم اون دندون نداره من دندون دارم دوست دارم همه رو گاز بگیرم

رفتن به د د


سلام

جمعه بعد از ظهر با مامان و بابا رفتیم د د یعنی گردش از بسکه من نق نق کردم آخه حوصلم سر رفته بود بعد از یکی دو ساعت که توکالسکه دور زدم بعدش هم خوابم بود مامانم هم منو بغل کرد و هی بوسم کردو قربون صدقم میرفت تو هر مغازه ای هم میرفتیم همه باهام بازی میکردند نمیدنم چرا هر جا میریم همه با من بازی میکنند مامانم میگه آخه تو خیلی خوش اخلاقی همه از تو خوششون میاد دوستای مامانم که همه عاشق من شدند مخصوصآ خاله سودابه که همش برام از خارج سوغاتی میفرسته

برگشتنی هم تو ماشین بیدار شدم و مامانم به بابا کفت بریم ازش عکس پرسنلی بگیریم آخه میخوان برام پاسپورت بگیرن مامان منو میخواد ببره خارج (آخ جون)

وقتی رفتم تو عکاسی خیلی برام جالب بود هم جا تاریک بود یکدفه یه چیزی روشن میشد منم خوشم اومده بود وکلی میخندیدم

دیروز هم مامانم رفت عکسم و گرفت

الان هم خونه مامان بزرگم و مامان از سرکارش تلفن کرد و کلی باهام صحبت کرد ولی من حواسم به یه کلاغ بود که اومده بود تو بالکن خانه مامان بزرگم و به مامان محل نذاشتم قبلش هم داشتم با خاله مونا میرقصیدم و شیطونی میکردم

اینم عکس جدیدم

وای مامان قربونت بره الهی عزیزم

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

گردش با پسر کوچولو

املوز مامانم من و گدااشت پهلوی آله آنا (خاله مونا) چونته مامان بدرگم لفته بود مسافلت منم ایلی آله آنا لو دوشت دارم همش با من میلقصه باژی میکنه و منم تا دلم بخواد شیطونی میتونم
(اینم کمی از زبان آراد که هنوز بچم بلد نیست حرف بزنه)
دیروز مامانم منو برد باشگاه انقلاب پیاده روی البته من تو کالسکه بودم خاله لادن هم با آروین و خاله سمیه هم اومده بودن
کلی با دوستم برای هم ذوق کردیم و آواز خوندیم تازه کیک و شیر هم خوردم البته اونجا خیلی سرد بود و مامان حسابی من و پوشونده بود با آروین هم عکس گرفتیم که بعدآ مامان میزاره اینجا که دوستام ببینند
برگشتنی هم تا خونه تو صندلیم لم دادم و لالا کردم آخه خیلی ترافیک بود

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

فرشته کوچولوی من




صورت خشگلت مثل ماه در شب تاریک همه جا رو روشن میکنه عزیز دل مامان و بابا
وقتی که خوابی مثل یه فرشته پاک و معصوم و مهربانی تو فرشته کوچیک منی
تو با نفسهات به من جون دوباره میدی تو تپش قلب منی
وقتی گریه میکنی دانه های اشکت مثل دو تا مروارید از گوشه های چشمای قشنگت میریزه روی لپهای کوچولوت قربون اون اشکات برم
از شیرین کاریات دوباره بگم که همه چیزارو بر میداری قایم میکنی من کلی باید دنبالشون بگردم هفته پیش کیف پولم از کیفم در آورده بودی کرده بودی زیر مبل و فرداش فکر کردم کیف پولم گم شده
بعد دیدم جلوی چشمم کنترل تلویزیون و گوشی تلفن و موبایل منو داری میکنی زیر مبل نگاه کردم دیدم بله کیفم هم اونجاس
تازه گیها هم همش دوست داری آزاد باشی و هر جا دوست داری بری و همه چیزا رو پرت کنی پایین
تو تختت هم که هستی همه اسباب بازیهاتو میندازی پایین راستی یه چیز دیگه یاد گرفتی که نرده های تختت و همه رو مثل موش جوییدی جای دندونات همه روی نرده های تخت مونده فدات بشم

شروع زندگی دوباره من

با تولدت زندگی دوباره به من دادی
با تولدت جان دوباره به من دادی
هر بار که نفس میکشی نفسم تازه میشود
ای هستی من با تو جان تازه میگیرم

آراد در ۱۶ دیماه ۸۷ در تهران بیمارستان کیان البته با ۲۴ روز تعجیل چشم به جهان گشود و اکنون ۹ ماه و ۹ روزست کلآ تو همه چیز عجله داره بین ۶ تا ۷ ماهگی ۷ تا دندون در آورد برای همین در این یک ماه همش مریض بود و مامان کلی ناراحت و نگران برای پسرش
در مورد خصوصیات ظاهریش باید بگم که الان ۸ تا دندون در آورده و ۲ ماهی میشه که چهاردست و پا میره و یکماه هم هست که دستش و میگیره به هر چیزی که گیرش بیاد و پا میشه وایمیسه و فکر کنم یکماه هم بیشتره اولاش خیلی زمین میخورد
ولی الان دیگه حسابی میترسه و با احتیاط تمام پا میشه و بعد میشینه
تازگیها یاد گرفته که در کشو ها رو باز میکنه و هر چی توش باشه میریزه بیرون( ای شیطون واسه مامان کار درست میکنی قربونت برم )
با آهنگ ساسی مانکن یه رقصی میکنه کاش میشد فیلمشو بذارم اینجا فقط هم با این آهنگ میرقصه (بلا بلا بلا بلا بلا واسه تو میخرم طلا ملا )بقیه اش هم حفظ نیستم


آراد هستی من

قبل از تولد آراد

پسر عزیزم بالاخره اسم خوشگلتو انتخاب کردیم .... بعد از بررسی های من و بابا امید و تحقیقات زیادی که در زمینه های زیر انجام دادیم : ۱- از این جهت که یک اسم اصیل ایرانی باشه و ریشه عربی نداشته باشه ۲- معنی خوب و زیبایی داشته باشه ۳- فراوانی نامگذاری کمی داشته باشه تا وقتی بزرگ شدی و رفتی مدرسه و دانشگاه (انشاا.. ) یهو ۱۰ نفر هم اسم خودت پیدا نشه تا مجبور شی نام دوم برای خودت انتخاب کنی! ۴- اسمی باشه که زمانی که بزرگ شدی و برای خودت مردی شدی (انشاا.. ) سنگین و با جذبه باشه ۵- راحت و درست تلفظ شه و کسی نتونه اسمت رو مخفف کنه تا همیشه معنی خودش رو حفظ کنه بالاخره با همه این تفاسیر به این نتیجه رسیدیم که اسم فرشته بهشتیمون رو بذاریم. آراد به جز دلایل بالا به این علت این اسم رو برات انتخاب کردیم که واقعا مثل یک فرشته پاک هستی و با اومدنت به زندگی ما زیبایی بخشیدی و خونه عشقولانه مارو زینت دادی عزیزم . * معنـی نـام " آراد " درتـاریخ باستـانی ایـران : 1- در تاریخ باستانی زرتشتـی : نـام یک فرشتـه که موکل بر دین و تدبیـر امور و مصـالح مردم است 2- به تعبیـر پارسـی پهلـوی : روز 25 هر ماه شمسی به روز آراد موسوم است که زیبـا بودن و تمیز و پاکیزه لبـاس پوشیدن تاکیـد شده است 3- در معنی لغـوی : جوانمــرد ، آراینـده ، زینت دهنـده 4- فراواني نامگذاري: 1170 نفـر تا سال 1388 در ایـران از یک جهت دیگه این اسم از اسامی کاملا ایرانی و فارسی هست که به تاریخ ایران زرتشتی و ادبیات پهلوی ( زبان اصیل ایرانی ) برمیگرده ، به نظر من یه ابهت خاصی داره و وقتی هم که بزرگ بشی و برای خودت مردی بشی یک اسم سنگین و پر معنیه. امیدواریم از این اسم خوشت بیاد و بهش افتخار کنی و در آینده از من و بابا امید به خاطر نامی که برات انتخاب کردیم راضی باشی عزیزم




آراد در ۱۶ دیماه ۸۷ ساعت 11 صبح در تهران بیمارستان کیان البته با ۲۴ روزتعجیل به دنیا اومد و تازه تصمیم گرفتیم که برای پسرمون وبلاگ درست کنیم و خاطرات شیرین و قشنگ کودکی و اینجا بنویسیم و اکنون ۹ ماه شده که من دارم این و مینویسم البته قبلش براش توی دفتر خاطراتش مینوشتم که انشاالله یه روزی میارم و اسکن میکنم و میزارم از6 ماهگی شروع به در آوردن دندان کرد و بین 6 تا 7 ماهگی 6 تا تا دندون در آورد برای همین در این یک ماه همش مریض بود و مامان کلی ناراحت و نگران برای پسرش در مورد خصوصیات ظاهریش باید بگم که الان ۸ تا دندون در آورده و ۲ ماهی میشه که چهاردست و پا میره و یکماه هم هست که دستش و میگیره به هر چیزی که گیرش بیاد و پا میشه وایمیسه و فکر کنم یکماه هم بیشتره اولاش خیلی زمین میخورد ولی الان دیگه حسابی میترسه و با احتیاط تمام پا میشه و بعد میشینه تازگیها یاد گرفته که در کشو ها رو باز میکنه و هر چی توش باشه میریزه بیرون( ای شیطون واسه مامان کار درست میکنی قربونت برم ) با آهنگ ساسی مانکن یه رقصی میکنه کاش میشد فیلمشو بذارم اینجا فقط هم با این آهنگ میرقصه (بلا بلا بلا بلا بلا واسه تو میخرم طلا ملا )بقیه اش هم حفظ نیستم