۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

سلام
امروز مامان آراد میخواد براتون از پسر خوشگل و شیطون بلاش بگه که حسابی شیطون شده و دیگه نمیذاره من و مامان بزرگش به کارامون برسیم فقط باید مواظبش باشیم که کارای خطر ناک نکنه و یا دلش میخواد که باهاش بازی کنیم یا آهنگ بذاریم و آقا برامون برقصه
تازه گی یاد گرفته میره توی اتاق و در اتاق و رو خودش میبنده و میاد پشت در وای میسه و دیگه نمیتونی بری تو اگه درو باز کنی خدای نکرده میفته روی زمین و یا دستش و بکنه توی پریز برق وای قربونش برم وقتی هم باهاش بازی میکنی یه خنده هایی میکنه که آدم دلش میخواد بخورش واقعآ بعضی وقتها دلم میخواد بغلش کنم و بخورمش خدا که چقدر شیرین انشاء الله خداوند همه بچه ها رو برای پدرو مادراشون ببخشه و حفظشون کنه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر