۱۳۹۰ فروردین ۱۴, یکشنبه

عید شما مبارک

سلام ...خوبی...........میشی...........چه خبر ؟هیچی .............ممتی اینم صحبهای جدید آراد دیگه ماشاالله همه چی میگه ........بیم بیون دیر میشه بازم بیلیژ شیر میخوام دوباله بلیژ آله آراد............بله ها بد بله بله عید امسال رفتیم شمال 17 روز شمال بودیم و اونجا خیلی بهمون خوش گذشت با نیکا حسابی بازی کردیم جنگل رفتیم تاب بازی سسره بپر بپر اسب سواری بدو بدو توپ بازی از پله برو بالا بیا پایین حالا بعد از این مدت که پیش مامانم بودم دیروز رفتم پیش مامانیم از صبح گریه کردم تا عصری که مامانم اومد همش میگفتم مامانم و میخوام میخوام برم خونمون تا مامانم اومد منو برد

اونمون=خونمون

شیر

دوشتم=دوستم

نیکا

علی

هما

مونا

آمید=امید

آسم=قاسم

دلا=زهرا

دابود=داود

بودا بودا=مرتضی

اوسو=خسرو

عادله

اسب

باب=گاو

مومونه=صبحونه

آب میمه=آب میوه

قوقولی=خروس

هاپو=سگ

پیشو=پیشی=گربه=میو

چوچولو=کوچولو

ایلی=خیلی

دیگه یادم نمیاد بیشتر از این ولی خیلی شیرین زبونه قربونش برم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر