۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه
















دلام نی نی ها





من تو این یه ماهه کلی بزرگتر شدم و ایلی حرف زدنم راه افتاده





و توجهم به همه چیز بیشتر شده مثلآ قبلآ مامانم منو گول میزد میزاشت پیش مامانی میرفت من نمیفهمیدم ولی الان دیگه به این راحتیا گول نمیخورم هرچقدر میخوان سر منو گول بمالن من خوب حواسم جمع





اسمها رو بیشتر سعی میکنم که بگم





اسم مامان و بابام و صدا میکنم





اسم مامان بزرگ و خاله و دایی و عموهامو بلدم





اسم میوه ها رو بلدم





شیرو بلدم بگم و خیلی چیزای دیگه





خداحافظی کردن هم یاد گرفتم میگم اوباسس





غذا های خوشمزه با بدمزه هم تشخیص میدم فقط غذاهایی دوست دارم که باب میلم باشه و دوست داشته باشم وگرنه میگم نه





گوشی تلفن و بر میدارم واسه خودم حرف میزنم دلام بابایی نون دد عباسی





هرکس هرچی بهم میده میگم میشی یعنی مرسی





از این سی دی رستاک هم خیلی خوشم میاد مخصوصآ آهنگ رعنا همش میگم نعنا بعضی وقتا مامانم متوجه نمیشه من چی میگم هی میگه چی میگم نعنا اینقدر میگه که من مجبور میشم با اهنگش بخونم میگه نعنا ....نعنا





آواز هم بلدم بخونم من میخونم مامانی میرقصه تازه خودم هم اینقدر قشنگ میرقصم





جیشم هم دیگه خوب یاد گرفتم و هم میگم هم اگه کسی حواسش نباشه شلوارم و در میارم میرم دستشویی





مامانم اینقدر قربون صدقم میره میگه چه پسر گلی دارم





تازه بابام هم برام به خاطر اینکه جیشم و یاد گرفتم برام جایزه یه موتور گرفته که گاز میدم میرم تو اتاقا میچرخم وای اینقدر خوب





خیلی موتورم و دوست دارم به هیچ کس نمیدم سوار شه میگم منه (یعنی مال منه)





هر موقع میرم بیرون همه از من خوششون میاد هی میگن چه پسر نازی لپ منو میگیرن





چند روز پیشا هم سرما خوردم گلو دردو تب و که هنوز هم خوب نشدم





نمیدونم چرا دیگه نمیشه تو این سایت عکس گذاشت مامانم هر کاری میکنه نمیشه





انشااله هر موقع بشه میخوام یه عالمه اینجا عکس بزارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر