۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه
کار جدید
۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه
شب بیداری
۱۳۸۸ آبان ۵, سهشنبه
امروز مامان آراد میخواد براتون از پسر خوشگل و شیطون بلاش بگه که حسابی شیطون شده و دیگه نمیذاره من و مامان بزرگش به کارامون برسیم فقط باید مواظبش باشیم که کارای خطر ناک نکنه و یا دلش میخواد که باهاش بازی کنیم یا آهنگ بذاریم و آقا برامون برقصه
تازه گی یاد گرفته میره توی اتاق و در اتاق و رو خودش میبنده و میاد پشت در وای میسه و دیگه نمیتونی بری تو اگه درو باز کنی خدای نکرده میفته روی زمین و یا دستش و بکنه توی پریز برق وای قربونش برم وقتی هم باهاش بازی میکنی یه خنده هایی میکنه که آدم دلش میخواد بخورش واقعآ بعضی وقتها دلم میخواد بغلش کنم و بخورمش خدا که چقدر شیرین انشاء الله خداوند همه بچه ها رو برای پدرو مادراشون ببخشه و حفظشون کنه
۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه
عکسهای نوزادی
۱۳۸۸ آبان ۳, یکشنبه
دختر خاله
رفتن به د د
۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه
گردش با پسر کوچولو
۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه
فرشته کوچولوی من
وقتی که خوابی مثل یه فرشته پاک و معصوم و مهربانی تو فرشته کوچیک منی
تو با نفسهات به من جون دوباره میدی تو تپش قلب منی
وقتی گریه میکنی دانه های اشکت مثل دو تا مروارید از گوشه های چشمای قشنگت میریزه روی لپهای کوچولوت قربون اون اشکات برم
از شیرین کاریات دوباره بگم که همه چیزارو بر میداری قایم میکنی من کلی باید دنبالشون بگردم هفته پیش کیف پولم از کیفم در آورده بودی کرده بودی زیر مبل و فرداش فکر کردم کیف پولم گم شده
بعد دیدم جلوی چشمم کنترل تلویزیون و گوشی تلفن و موبایل منو داری میکنی زیر مبل نگاه کردم دیدم بله کیفم هم اونجاس
تازه گیها هم همش دوست داری آزاد باشی و هر جا دوست داری بری و همه چیزا رو پرت کنی پایین
تو تختت هم که هستی همه اسباب بازیهاتو میندازی پایین راستی یه چیز دیگه یاد گرفتی که نرده های تختت و همه رو مثل موش جوییدی جای دندونات همه روی نرده های تخت مونده فدات بشم
شروع زندگی دوباره من
آراد در ۱۶ دیماه ۸۷ در تهران بیمارستان کیان البته با ۲۴ روز تعجیل چشم به جهان گشود و اکنون ۹ ماه و ۹ روزست کلآ تو همه چیز عجله داره بین ۶ تا ۷ ماهگی ۷ تا دندون در آورد برای همین در این یک ماه همش مریض بود و مامان کلی ناراحت و نگران برای پسرش
در مورد خصوصیات ظاهریش باید بگم که الان ۸ تا دندون در آورده و ۲ ماهی میشه که چهاردست و پا میره و یکماه هم هست که دستش و میگیره به هر چیزی که گیرش بیاد و پا میشه وایمیسه و فکر کنم یکماه هم بیشتره اولاش خیلی زمین میخورد
ولی الان دیگه حسابی میترسه و با احتیاط تمام پا میشه و بعد میشینه
تازگیها یاد گرفته که در کشو ها رو باز میکنه و هر چی توش باشه میریزه بیرون( ای شیطون واسه مامان کار درست میکنی قربونت برم )
با آهنگ ساسی مانکن یه رقصی میکنه کاش میشد فیلمشو بذارم اینجا فقط هم با این آهنگ میرقصه (بلا بلا بلا بلا بلا واسه تو میخرم طلا ملا )بقیه اش هم حفظ نیستم